جدول جو
جدول جو

معنی گنه داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

گنه داشتن
گناه داشتن: اگر چه نداری گنه نزد شاه چنان باش پیشش که مرد گناه
تصویری از گنه داشتن
تصویر گنه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گناه داشتن
تصویر گناه داشتن
مجرم بودن مقصر بودن خطا کار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگه داشتن
تصویر نگه داشتن
Hold, Keep, Retain, Withhold
دیکشنری فارسی به انگلیسی
trzymać, zatrzymywać, wstrzymywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
держать , удерживать
دیکشنری فارسی به روسی
тримати , утримувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
vasthouden, bewaren, behouden, inhouden
دیکشنری فارسی به هلندی
halten, behalten, zurückhalten
دیکشنری فارسی به آلمانی
tenere, mantenere, trattenere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
पकड़ना , रखना , बनाए रखना , रोकना
دیکشنری فارسی به هندی
ধরতে , রাখা , ধারণ করা , বন্ধ রাখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
memegang, menyimpan, mempertahankan, menahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
잡다 , 유지하다 , 보류하다
دیکشنری فارسی به کره ای
kushikilia, kuhifadhi, kudumisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
持有 , 保持 , 保留 , 扣留
دیکشنری فارسی به چینی
持つ , 保つ , 保留する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
להחזיק , לשמור , לשמור , לעכב
دیکشنری فارسی به عبری
ถือ , เก็บ , รักษา , ระงับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
يحتفظ , أبقى , حفظ , حجب
دیکشنری فارسی به عربی
پکڑنا , رکھنا , برقرار رکھنا , روکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ننگ داشتن
تصویر ننگ داشتن
عار داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آگاه داشتن
تصویر آگاه داشتن
آگاهی داشتن خبر داشتن مستحضربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنیه داشتن
تصویر بنیه داشتن
ناتوانی توان نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
در چله خانه معتکف شدن مدت چهل روز مدت چهل روز بعبادت و ریاضت پرداختن، در روز چهلم مرگ عزیزی مراسم خاصی برپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پناه داشتن
تصویر پناه داشتن
ملجا داشتن ملاذ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبه داشتن
تصویر تبه داشتن
باطل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذر داشتن
تصویر گذر داشتن
راه داشتن، عبور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گواه داشتن
تصویر گواه داشتن
شاهد داشتن، دلیل و مدرک داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزه داشتن
تصویر مزه داشتن
کنایه از خوشایند بودن، مزه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگاه داشتن
تصویر نگاه داشتن
نگاهداری کردن، متوقف ساختن، ایست دادن
فرهنگ فارسی عمید